حس ان ته ســــــــیگـــــار
حس آن ته سیگار مچاله
حس آن شاخه شکسته روی زمین
حس بیمار در کما رفته
حس آن بره که گرگ برایش نشسته در کمین
حس تنهایی و رخوت
حس جان دادن تو خلوت
حس مرگ دارم امشب!
و ﻣﻦ ﻋﻄﺴﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﺒﺨﺶ
ﻣﻦ ﺑﻪ زر مفت ﺁﻟﺮﮊﯼ ﺩﺍﺭﻡ..
بی شک روزی تفریگاه عمومی میشود!
مواظب دلت باش.
همین روزهایی که نیستی,
دلم که بی قراری کرد
می برم ش به دباغی تا پوست اش را بکنند...
تا بفهمد سزای عشق را...
و دیگر هیچ وقت احمق نشود..............
نظرات شما عزیزان: